هلیاهلیا، تا این لحظه: 15 سال و 6 ماه سن داره

هلیا پرنسس مامان و بابا

کوتاه کردن موی هلیا جون

هلیا جونم دختر گلم بیشتر از هر کسی خودم عاشق اون موهای خوش حالت و خوشگلت بودم و هستم ، خودت هم اصلا واسه کوتاهی موهات ، کوتاه نمی اومدی ، اما موهات موخوره داشت چند بار موهات را نوک گیری کردیم اما بیفایده بود . هلیا جون سرماخورده بود بردمش دکتر باطبی ، ازش خواستم واسه موخوره هلیا هم دارو بنویسه ، دکتر گفت حتما موهاش را کوتاه کنید چون موخوره اش زیاده و به ریشه موهاش اسیب میرسونه ، ضمن اینکه شربت تقویت کننده فروگولوبین هم تجویزکرد . چند هفته طول کشید تا هلیا جون را راضی کردم که بریم ارایشگاه و بالاخره دختر گلم موهاش را کوتاه کرد که صد البته با موهای کوتاه هم ناز و خوشگل و عروسکه . این عکس هلیا جونه موقعی که اماده شده بود بریم ارایشگاه:...
9 آذر 1393

تولد همسر عزیزم

حمیدرضای خوبم ، همسر عزیزم: روزی که به دنیا آمدی هرگز نمیدانستی زمانی خواهد رسید که آرامش بخش روح و روان کسی می شوی که با تو دنیا برایش زیباتر است! بهانه ی آرامشم تولدت مبارک...   پینوشت : هلیا جون روز تولدت خیلی خوشحال بود تصمیم داشت واست نقاشی خوشگل بکشه اما بچه فرصت نکرد ، کیک تولدت را هلیا انتخاب کرد میگفت بابا قرمز دوست داره باید کیکش قرمز باشه ... شب تولد هم که یا در حال رقص بود یا بوسیدن بابا جونش... عکسهاش را هم بزودی میذارم ...
9 آذر 1393
1